پیش به سوی جنگ هستهای!
تاریخ انتشار: ۶ اسفند ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۷۱۹۴۹۱۴
فرارو- برندون جی وایکرت؛ تحلیلگر عرصه ژئوپولیتیک است. وایکرت از همکاران نشریه "امریکن اسپکتیتر" است و سردبیر نشریه "امریکن گرتنس" میباشد. او تحلیلگر حوزه امنیت ملی است. وایکرت از کارکنان کنگره امریکا بوده است. از وایکرت چندین کتاب چاپ شده است. او در کتاب "جنگ سایه: تلاش ایران برای برتری" (۲۰۲۲ میلادی) اشاره میکند جنگ در سایه غرب و ایران میتواند حالتی انفجاری به خود بگیرد و به جنگ جهانی سوم بیانجامد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گزارش فرارو به نقل از آسیا تایمز، مورخان آینده از هفته گذشته به عنوان نقطهای بدون بازگشت برای جنگ روسیه و اوکراین یاد خواهند کرد. ما در عصری ویرانگر به سر میبریم.
جهان با سخنرانیهای روسای جمهوری که بیشتر شبیه دوئل به نظر میرسند مواجه شده است سخنرانیهایی از سر عذاب کشیدن. یک سخنرانی از سوی "جو بایدن" رئیس جمهور اسکلروتیک و با حرکات غیر عادی ایالات متحده که به کی یف سفر کرد تا حمایت همیشگی اش از اوکراین را ابراز کند و دیگری سخنرانی "ولادیمیر پوتین" رئیس جمهور هولناک روسیه.
هیچ یک از این سخنرانیها به طور خاص اطمینان بخش نبودند. بایدن به اوکراینیها وعده داد که ۵۰۰ میلیون دلار اضافی از پول مالیات دهندگان امریکایی را به اوکراین تحویل خواهد داد. اندکی پس از سخنرانی او پنتاگون (وزارت دفاع امریکا) اشاره کرد که ممکن است روند کُند در ارسال تانکهای آبرامزِ وعده داده شده به اوکراین را کنار بگذارد و به سادگی این تانکها را که در حال حاضر در امریکا هستند به اوکراینیها تحویل دهد. این در حالیست که پیشتر زمانی که دولت بایدن اعلام اولیه تصمیم اش مبنی بر ارسال تانکهای آبرامز به اوکراین را به شکلی افتخار آمیز اعلام کرد پنتاگون در برابر اجرای تصمیم او مقاومت کرده بود.
درک سخنان پوتینسخنرانی دیگر توسط پوتین انجام شد که عصر سه شنبه به مدت دو ساعت سخنرانی کرد و در آن تعهد خود را به پیروزی کامل بر اوکراین و این که چگونه ایالات متحده توسط "شیطان پرستان" و "پدوفیل"ها (بیماران مبتلا به میل جنسی به کودکان) اداره میشود تکرار نمود. جای تعجبی ندارد که اکثر رسانههای غربی به سادگی از پوشش سخنرانی او خودداری ورزیدند. چند رسانهای که سخنرانی او را پوشش دادند این کار را آشکارا با تمسخر پوتین انجام داده بودند. سخنرانی او قطعا از نظر شیوایی شبیه سخنرانیهای کاسترو و مملو از اتهامات شبه مذهبی علیه غرب بود، اما در سخنان پوتین محتوای نیز وجود داشت. او نه تنها نشان داد که تعهدش به تداوم جنگ در اوکراین مثل همیشه قوی میباشد بلکه در پاسخ به آن چه او تشدید تنش از سوی امریکا قلمداد میکند نشان داد که مقابله به مثل خواهد کرد.
در واقع، پوتین اولین تهدید مهم خود را علیه ناتو مطرح کرد. او به رقبای امریکایی خود گفت که آنان باید سامانههای تسلیحات دوربرد تهاجمی شان را از اوکراین برچینند و در غیر این صورت نیروهای روس به طور مستقیم آن سامانهها را هدف قرار خواهند داد.
این یک خط قرمز است که ناتو و آمریکاییها باید دو بار برای عبور از آن فکر کنند. این سامانهها توسط اوکراین برای حمله به عمق روسیه مورد استفاده قرار خواهند گرفت و در حالی که اوکراین قطعا حق دفاع از خود را دارد با این وجود، بدلیل آن که این کار را با استفاده از تجهیزاتی انجام میدهد که از سوی ایالات متحده و ناتو در اختیارش قرار داده شده اند اکنون از نظر پوتین ناتو و امریکا در جنگی مستقیم با روسیه قرار گرفته اند.
او در سخنان اش گفت که در صورت حمله به روسیه توسط چنین سامانههایی مسئولیت این اقدامات متوجه آمریکا خواهد بود. علاوه بر این، اگر این سیستمهای تسلیحاتی توسط روسها هدف قرار گیرند میتوان پیش بینی کرد که آمریکاییها کشته خواهند شد و از این گذشته درست مانند استقرار اس - ۴۰۰ روسیه در سوریه سامانههای دوربرد آمریکایی بدون شک دست کم تا حدی توسط آمریکاییها راه اندازی شده و یا نگهداری میشوند. علاوه بر این، احتمالا نیروهای آمریکایی به طور مخفیانه در داخل و اطراف این سیستمهای تسلیحاتی دوربرد فعالیت میکنند. بنابراین، میتوان انتظار داشت که هدف قرار گرفتن این سامانهها و اطراف آن توسط روسها منجر به تلفات متعدد در میان امریکاییها شود.
نکته کلیدی آن دو سخنرانی که ساعاتی با فاصله از یکدیگر ایراد شدند این است که اکنون امیدی به توافق صلح وجود ندارد.
تسریع حرکت به سوی جنگ هستهایپوتین به شکلی تکان دهنده از خروح روسیه از پیمان استارت جدید دوران اوباما سخن گفت. پیمانی که تعداد تسلیحات هستهای تاکتیکیای که امریکا و روسیه میتوانستند داشته باشند را محدود میساخت.
البته معاهده استارت جدید چندین مزیت قاطع را برای طرف روس به همراه داشت. زمانی این قرارداد توسط "باراک اوباما" رئیس جمهور سابق ایالات متحده و "دیمیتری مدودف" رئیس جمهور روسیه (البته به برکت چراغ سبز پوتین) امضا شد. با این وجود، روسیه سابقه طولانی در حمایت از مجموعهای از توافق نامههای کنترل تسلیحات با آمریکاییها دارد که به روزهای جنگ سرد باز میگردند.
برای آن که پوتین روسیه را از توافقی که او مدافع پر سر و صدای آن بود خارج سازد باید رویه متفاوتی را طی میکرد. تمام اظهارات ایراد شده توسط او باعث سرسخت شدن واشنگتن در حمایت از اوکراین میشود. تصمیم پوتین برای خارج شدن از آن معاهده نشان دهنده عمقی است که او مایل به پیمودن آن برای کسب اطمینان از پیروزی در جنگ اوکراین است. بنابراین، با چنین رویهای سازش ممکن نخواهد بود. تنها چیزی که میتواند یک توافق صلح را برای روسیه قابل اجرا سازد شکست قاطع ارتش روسیه خواهد بود.
علیرغم آن که روسها مطمئنا خسارات سنگینی متحمل شده اند اوکراین نیز اخیرا خسارات قابل توجهی را متحمل شده است. برخلاف اوکراینیها روسها میتوانند صدها هزار نفر از مردم خود را به عنوان گوشت مقابل توپ قرار دهند و در مقایسه با اوکراین نیروهای بسیج شده بیش تری را در اختیار دارند. دست کم به نظر میرسد این طرح کلی روسیه باشد. در صورت لزوم، پوتین تسلیحات هستهای تاکتیکی را مستقر خواهد کرد تا اطمینان حاصل شود که نیروهایش میتوانند این وظیفه بزرگ را انجام دهند.
هیچ راه بازگشتی وجود ندارداوکراینیها هدف خود را پیش از آغاز درگیری در یک سال گذشته روشن ساخته اند: کی یف خواهان احیای کامل کریمه و در نهایت شرق اوکراین و بازپس گیری مناطق اشغال شده توسط روسیه است. این نیز خط قرمزی است که در صورت عبور از آن احتمالا مسکو را در معرض خطر جنگ هستهای قرار خواهد داد.
روسیه نمیتواند پایگاه دریایی خود را در سواستوپل از دست بدهد چرا که در صورت از دست دادن آن پایگاه دیگر قدرت بزرگی نخواهد بود و از منطقه حیاتی دریای سیاه جدا خواهد شد.
پوتین در سخنرانی خود خطاب به غرب گفت که رهبران غربی در خیال و توهمی ناب به سر میبرد. او اشاره کرد که جنگ تمام نخواهد شد و هیچ راه حلی از طریق مذاکره وجود نخواهد داشت (دست کم به زودی وجود نخواهد داشت و یا راه حلی که به نفع طرف غربی باشد در کار نخواهد بود).
بایدن به نوبه خود تصریح کرد که نه تنها به حمایت خود از دولت "ولادیمیر زلنسکی" رئیس جمهور اوکراین ادامه خواهد داد بلکه پس از خروج از کی یف در توئیتی نوشت که "بخشی از قلب خود را در کی کیف جا گذاشته است".
بایدن به قدری به آرمان اوکراین متعهد است که تاکنون از پاسخ مناسب به نشت مواد شیمیایی در حادثه قطار اوهایو که از سوی بسیاری از منتقدان بایدن از آن تحت عنوان "چرنوبیل امریکا" یاد شده خودداری ورزیده است. بایدن در عوض به جای هموطنان آمریکایی که در آن منطقه فاجعه رنج میبرند دلارهای مالیاتی ایالات متحده را به یک کشور خارجی یعنی اوکراین پرداخت کرده است. این نشان میدهد بایدن تا چه اندازه مایل است برای اوکراین پیش روی کند.
در زمان ما آرامش وجود نداردچین اکنون به شکلی مستقیمتر از گذشته در کنار مسکو وارد جنگ اوکراین شده بدان معنا که روسیه در زمانی که غرب به شدت به انزوای روسها نیاز دارد فضای مانور بیش تری از سوی پکن دریافت میکند.
چرا روسیه به دنبال صلح باشد اگر جنگ به نفع پوتین باشد همان گونه که اکنون به نظر میرسد به نفع اوست؟
به جای توافق، جنگ جهانی دیگری در راه است که با ترکیبی از غرور و جهل رهبران غربی و رئیس جمهور روسیه امکان پذیر شده که از ابتدا تا پایان درگیری اوکراین دچار اشتباه محاسباتی شده اند. درست مانند جنگ جهانی اول؛ در این جنگ نیز هیچ گونه پیروزیای وجود نخواهد شد.
با این وجود، اگر حزب کمونیست چین با کارتهای استراتژیک خود درست بازی کند و مشاهده نماید که دو رقیب استراتژیک اش یعنی روسیه و امریکا یکدیگر را بر سر یک مناقشه مرزی بی معنی در جنوب اروپا میبلعند، میتواند سود زیادی کسب کند. به همین خاطر است که پکن احتمالا در مبارزه خود بر سر اوکراین از روسیه حمایت میکند.
در آینده مورخان با سردرگمی به گذشته نگاه خواهند و با خود خواهند گفت رهبران این دوره تا چه اندازه احمق بودند.
آنان خواهند گفت که دو سخنرانی روسای جمهور روسیه و آمریکا در سالگرد یک سالگی آغاز جنگ روسیه و اوکراین لحظهای بود که در آن مناقشه واقعا به یک جنگ جهانی تبدیل شد.
علاوه بر این، آنان متعجب خواهند شد که چگونه افراد این دوره تا این اندازه بی مسئولیت بودند. باید با این حقیقت روبرو شوید در زمانه ما آرامشی وجود نخواهد داشت. سخنرانیهای اخیر بایدن و پوتین و هم چنین دخالت فزاینده چین در مناقشه اوکراین بدان معناست که جنگ سهم ماست و این جنگی نیست که غرب بتواند براحتی در آن پیروز شود.
منبع: فرارو
کلیدواژه: جنگ جهانی سوم ایالات متحده اوکراینی ها آمریکایی ها وجود نخواهد سخنرانی ها سخنرانی او جنگ جهانی سامانه ها هسته ای روس ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۱۹۴۹۱۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سرنگونی پوتین؟!/ او گورباچف نیست/ بعید است صاعقه دوبار به یکجا اصابت کند!
به گزارش خبرآنلاین، پیتر روتلند در تحلیلی برای ریسپانسیبل استیت کرفت وابسته به «اندیشکده کوئینسی» نوشت:ماکسیم ساموروکوف از مرکز کارنگی اخیرا مقالهای را باعنوان" رژیم شکننده پوتین" در فارن افرز منتشر کرده است. او نوشته مانند آنچه در گذشته برای شوروی اتفاق افتاد، سیستم پوتین هم همیشه درحال فروپاشی است.
این استدلال بر اساس یک قیاس تاریخی شکل گرفته است. طبق این قیاس نظام شوروی، قوی و تغییرناپذیر به نظر میرسید و عملاً هیچکس فروپاشی آن را پیشبینی نمیکرد. اما در نهایت شوروی فروپاشید. به همینترتیب، سیستم پوتین در حالحاضر قدرتمند و مقاوم به نظر میرسد و کمتر کسی میتواند فروپاشی آن را تصور کند. اما در نهایت این سیستم هم مانند شوروی، دچار فروپاشی خواهد شد.
مشخص است که چرا این استدلال برای فارنافرز دارای جذابیت است. پندار آرزومندانه همیشه مخاطب را جذب میکند. مردم دوست دارند آنچه را که میخواهند بشنوند را به آنها بگویند. بدون هیچ چشماندازی برای یک ضدحمله موفق در اوکراین، محتملترین سناریویی که باعث میشود کییف در جنگ پیروز شود، فروپاشی رژیم پوتین در روسیه است.
قیاسهای تاریخی میتوانند جذاب؛ اما گمراه کننده باشند. چرا که ممکن است توجه ما را بر شباهتهای سطحی متمرکز کنند، در حالی که تفاوتهای ساختاری را نادیده میگیرند. چندین دلیل مهم وجود دارد که مشخص میکند نظام پوتین در مکان بسیار متفاوتی با اتحاد جماهیر شوروی در دوره پرسترویکا قرار دارد.
اول اینکه میخائیل گورباچف تنها شش سال در روسیه قدرت را به دست داشت و هرگز نتوانست کنترل موثری بر حلقه داخلی رهبران شوروی داشته یا تغییری در بروکراسی ایجاد کند. در نتیجه او نتوانست ابتکارات سیاسی خود را اجرایی کند و ناچار شد تصمیمات رادیکالتری را اتخاذ کند که کل سیستم را بیثبات میکرد.
در مقابل پوتین پس از به قدرت رسیدن در سال دو هزار خیلی سریع بر نخبگان رقیب کنترل پیدا کرده و مکانیسم قدرت عمودی را احیا کرد. او ۲۴ سال است که در قدرت بوده و اکثر تحلیلگران موافقند که پایههای اصلی رژیم او آنقدر قوی است که احتمالا حتی از مرگ بنیانگذار خود هم جان سالم بهدر میبرد.
مسائل دوم این است: یکی از عوامل مهم در فروپاشی اتحادجماهیرشوروی این واقعیت بود که این کشور در یک جنگ در افغانستان بود و قابلیت پیروز بیرون آمدن از آن را نداشت. بنابراین اتحادجماهیر شوروی مجبور شد که با غرب وارد مذاکره شود. روسیه در حال جنگ در اوکراین است که هنوز اطمینان دارد که میتواند در آن پیروز شود.
مورد سوم اینکه اتحادجماهیر شوروی ورشکسته شده بود، کسری تجاری داشت و از خارج پول قرض میگرفت. در مقابل با وجود تحریمهای غرب، روسیه در سال گذشته ۵۰ میلیارد دلار مازاد تجاری داشته است. اقتصاد برنامهریزی شده شوروی سفت و سخت و ویرانکننده بود و دولت در گودالی از یارانههای دولتی فرو رفته بود. روسیه کنونی دارای یک اقتصاد سرمایهداری پویا است که بهخوبی در اقتصاد جهانی در اقتصاد جهانی ادغام شده و کارآفرینان مهارت خوبی در دور زدن تحریمهای غرب دارند.
نکته چهارم این است که اتحاد جماهیر شوروی، فدراسیونی بود که تنها ۵۲ درصد از جمعیت آن را روسها تشکیل میدادند. اما روسیه پوتین یک کشور متمرکزتر است که ۸۲ درصد از جمعیت آن را روسها تشکیل میدهند. مسلما برای روسیه احتمال شورش اسلامگرایان در قفقاز شمالی یک چالش امنیتی بالقوه است. اما منطقی که رمضان قدیروف رهبر چچن را تبدیل به یک رعیت وفادار برای مسکو کرده، در موارد دیگر هم صدق میکند. بر اساس این منطق بهتر است از جریان یارانهای که از مسکو میرسد لذت ببرید و لامبورگینی سوار شوید تا اینکه گروزنی یکبار دیگر به تلی از آوار تبدیل شود. چچنیها از جنگهای اول و دوم درس گرفتهاند که استقلالطلبی ارزش تلاش را ندارد. هیچیک از جمهوریهای دیگر در فدراسیون روسیه هم علاقهای به آغاز جنگ با مسکو ندارند.
حمله ۲۲ مارس ۲۰۲۴ به تالار شهر کراوکس، نه تنها یادآور این موضوع بود که اسلامگرایی افراطی همچنان یک تهدید امنیتی برای روسیه است بلکه نشاندهنده شکست اطلاعاتی گسترده سرویسهای اطلاعاتی این کشور بود. ایالاتمتحده از قبل به آنها هشدار داده بود که چنین حملهای در راه است. آنها باید نگهبانان مسلح را در تمام سالنهای کنسرت در مسکو مستقر میکردند. بااینحال، حملاتی مانند کراوکس باعث تغییر رژیم در روسیه نمیشود. تروریستها نه از قفقاز شمالی، بلکه از تاجیکستان آمده بودند. این نشان میدهد که هشت میلیون کارگر مهاجر از آسیای مرکزی یک خطر امنیتی بالقوه برای روسیه است. اما ارزش آنها در اقتصاد روسیه که با مشکل نیروی کار کم مواجه است، حداقل در حالحاضر از چالشهای امنیتی که ایجاد میکنند بیشتر است.
شورش واگنر در ژوئن ۲۰۲۳ یک تحول خارقالعاده بود و جدیترین تهدید برای ثبات رژیم پوتین از زمان تأسیس آن در سال دو هزار به حساب میآمد. ما هرگز نمیدانیم اگر یوگنی پریگوژین به عقب نرفته بود، چه رخ میداد. او به نیروهای خود دستور داده بود تا به سمت مسکو پیشروی کنند. اما آنچه میدانیم این است که قیام یا شورش واگنر در نهایت شکست خورد. پریگوژین مرده و به خاک سپرده شده و ثبات رژیم به سرعت برقرار شده است.
اجازه دادن به گروه واگنر برای توسعه و قدرت پیدا کردن تا جایی که بتواند آن شورش را به راه بیندازد، یک اشتباه جدی از سوی پوتین، پس از تصمیم او برای آغاز تهاجم تمام عیار به اوکراین بود. اما این یک اتفاق دور از ذهن باقی میماند و نمیتواند به عنوان پایهای برای سیاست ایالات متحده عمل کند.
برای پیروز شدن در دیپلماسی و جنگ نیاز به ارزیابی واقعبینانه از نقاط قوت و ضعف دشمن است. فروپاشی ناگهانی اتحاد جماهیر شوروی به ما یادآوری میکند که انتظار چیزهای غیرمنتظره را داشته باشیم. اما پوتین و رئیس جمهور چین شی جین پینگ از اشتباهات گورباچف درس خود را گرفتهاند. واشنگتن نباید سیاست روسیه خود را با این فرض بسازد که صاعقه دو بار به یک مکان برخورد میکند.
*ترجمه: مهسا مژدهی
۳۱۱۳۱۲
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1901563